الهه ی الهام
انجمن ادبی

بیست و یکم آبان ماه زادروز علی اسفندیاری است. همان نیما یوشیج عزیز خودمان؛ کسی که به شایستگی ابداع کننده شیوه ی نوین در شعر فاخر فارسی است و می توان او را پدر شعر امروز فارسی نامید. به یمن این روز یکی از زیباترین و آشناترین سروده های پیرمردی که به قول جلال آل احمد، چشم ما بود، را می آورم:

« تو را من چشم در راهم»

تو را من چشم در راهم

شباهنگام

که می گیرند در شاخ تلاجن،

سایه ها رنگ سیاهی را

وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم

تو را من چشم در راهم

شباهنگام

در آن دم که بر جا،

درّه ها چون مرده ماران، خفتگانند

در آن نوبت که بندد دست نیلوفر

به پای سرو کوهی دام

گرم یاد آوری یا نه

من از یادت نمی کاهم

تو را من چشم در راهم!

سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:نیما, چشم به راه,, :: 13:18 :: نويسنده : حسن سلمانی


« هفتاد و سومین نفر»

زنگ کلاس ها را زودتر ازموعد زده اند واین خیل پرشوردختر هاست که به سمت حیاط سرازیر می شود. آرام و روان پله هارا پایین می آیم گرچه ازین جمعیت عجول چندین بارتنه میخورم. نوای محزون نوحه گری مردی که ازبلند گوی خاک گرفته مدرسه پخش می شود، دلتنگی ام را رقیق ترمی کند. جز این صدا هیچ نمی شنوم.
وسط حیاط چند خیمه کوچک سفید وسبز برپا کرده اند. سفید وسبز ولی پراز قرمز. یادم می آید که همین ساعت پیش دخترکی که گویا دختر خانم مدیر بود رویشان را با گواش قرمزلکه می انداخت. زیرخیمه ها را خاک اره ریخته اند. فضای مجذوب کننده ایست. زمانش فرارسیده است. می خواهند خیمه هارا آتش بزنند، وبازجمعیت مشوش برسراینکه چه کسی آغازگر باشد. بالاخره زور یکی می چربد و در یک لحظه آتش ودود تمام صحنه را به کام میکشد. خیمه ها درحال سوختن اند وهمه ریخته اند وسط این آتش تا از پارچه ی خیمه های نیم سوخته برای خود تبرّک بردارند. چه تقلای نامفهومی!!!

کناری ایستاده ام. چه آسمان ابرآلودی! چه آتش سردی؟!!!

درچشم برهم زدنی پیکره ی خیمه ها متلاشی می شود. یک لحظه پیرزن خدمتکار مدرسه را می بینم که از آن طرف حیاط با گام های سنگین وسریع می آید وسط معرکه دخترها را کنار می زند و اززیر پایشان تکه پارچه ی سبزنیم سوزی را بیرون می کشد ومی رود، چشم هایش غمگین و نمناک...
جمعیت به همان سرعت گرد آمدن پراکنده می شود، حالا من می مانم و این کنج خلوت و سؤالی که از دل آشوبی اشباعم می کند:هیچ هفتاد و سومین نفری بین ما هست؟

مسعوده جمشیدی

سه شنبه 21 آبان 1392برچسب:مسعوده,هفتاد و سه,الهه ی الهام,خیمه, :: 13:7 :: نويسنده : حسن سلمانی

نام کتاب: سالار مگس ها

نویسنده: ویلیلام گلدینگ

مترجم: سوسن اردکانی

انتشارات: آپادانا.1363

تعدادصفحات: 336 صفحه

 

سلام دوستان؛

این بار می خواهم کتابی را به شما معرفی کنم که در سال 1983.م همای نوبل بر شانه های نویسنده اش نشسته است. « سالار مگسها» اثر جاودانه ی « ویلیام گلدینگ»...

شاعر و رمان نویس بریتانیایی که از هفت سالگی آرزوی نویسندگی داشته و در نوزده سالگی وارد آکسفورد شد و ادبیات انگلیسی خواند.

سالار مگس ها معروفترین کتاب گلدینگ است که روایتگر« معصومیت از دست رفته » انسان هاست.گروهی پسر بچه ی مدرسه ای بین 6تا12 ساله بر اثر سانحه ی هوایی، و سقوط هواپیما، سر از یک جزیره ی استوایی در می آورند. اول همه چیز خوب و جذاب و حتی فوق العاده است وخیلی خوب پیش می رود...

 



ادامه مطلب ...
دو شنبه 20 آبان 1392برچسب:سالار مگسها,گلدینگ,الهه ی الهام,حسن سلمانی, :: 20:10 :: نويسنده : حسن سلمانی

«محمد مهدی الجواهری»

 متولد عراق بسال 1900میلادی و متوفی 1997م

محمد مهدی الجواهری در خانواده ایرانی در نجف به دنیا آمد و پس از جنگ جهانی دوم تابعیت عراق را پذیرفت.اقدامات انقلابی وی  بعنوان عضو حزب کمونیست عراق در اوضاع آشفته سیاسی، از سویی  مورد غضب و تحت تعقیب حکومت وقت قرار گرفت و از سویی دیگر مورد تقدیر دولت های بعدی قرار گرفت .او که عمیقا ً تحت نفوذ شعر کلاسیک عرب بود با دیگر نئوکلاسیک گرایان نیز سهیم بود ؛ امّا در زمره معدود کسانی قرار گرفت که مهارت و تبحرشان در شعر سنتی خلاقیتشان را تقویت کرد .

قدرت موزون ،جذبه و نیروی عاطفی شعرش در شاعران جوانتر که این ویژگی ها را برای خلاص کردن خود از شعر کلاسیک بکار گرفتند؛ بسیار تاثیر گذار بود.

 .

آثار برگزیده:

1-دیوان الجواهری(مجموعه آثار 1941،1950،1953)

2-نامه ای از تبعید (1965 )

3- نامه بازگشت (1969 )

4-در بیخوابی (1971 )

مترجم: زین العابدین چمانی

دو شنبه 20 آبان 1392برچسب:الجواهری,ادبیات جهان, چمانی,الهه ی الهام, :: 12:47 :: نويسنده : حسن سلمانی

«آدم فروشی»

سهل - سومبات*

توانستی بفروشی

چه چیزی را به چه؟

چه کس ی را به که؟

گر تنها بودی، هیچگاه نامت را بر زبان نمی آوردم

همچو میکروب بر تاریخم پخش شدی و سرایت کردی

برای رسیدن به قله ای که راهش با سینه ی بابک هایم گشوده گشته

 



ادامه مطلب ...
یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, :: 11:22 :: نويسنده : حسن سلمانی

«جوردی آلبیستون»

جوردی آلبیستون، متولد استرالیا بسال1964میلادی

آلبیستون دوره دکترای خویش را در ادبیات انگلیسی در سال 1995به پایان رساند .نخستین مجموعه اشعار وی به نام آرکس عصبی (1995) شایسته جایزه اول در جایزه ماری گلیمور و جایزه دوم در جایزه ان الدر شد و همچنین در فهرست جایزه نوین برترینهای ولز جنوبی با نام کنت اسلسور قرار گرفت.

دومین مجموعه اشعار آلبیسون با نام BOTANY BAY DOCUMENT;تاریخچه شعر زنانBOTANY BAY(1996 باز آفرینی شاعرانه زندگی زنان محکوم در BOTANY BAY و PORT JACKSON  است که با بهره گیری از منابع تاریخی مانند روزنامه ها، گزارش های سفر با کشتی ، نقشه ها و یاد داشت ها بر آن فائق آمده است.

سومین مجموعه اشعارش به نام اعدام جین لی  (1998) اظهار نظر در باره آخرین زن اعدامی در استرالیا است . مجموعه اشعار اخیر وی تاکید فکری و آموزشی دارد ودر عین حال همزمان به باز سازی قلمرو مردان در شروه های استرالیایی و بازسازی و پیکر بندی مجدد تاریخ استرالیا بر اظهار نظر در باره "حکایت وی " می پردازد.

                                                          مترجم: زین العابدین چمانی

یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:جوردی آلبیستون,چمانی,الهه ی الهام,ادبیات جهان, :: 10:16 :: نويسنده : حسن سلمانی

« امیری باراکا»

امیری براکا، متولد آمریکابه سال 1934.م است. نام اصلی او اورت لروی جونز است که در نیوآرک نیوجرسی به دنیا آمد. امیری باراکا به دانشگاه هاروارد رفت و در نیروی هوایی خدمت کرد. سپس به نیو یورک نقل مکان کرد.

او از دانشگاه کلمبیا و نیو اسکول( مکتب جدید) فارغ التحصیل شد و به سرعت به چهره ای شاخص در محافل ادبی پیشگام تبدیل شد. باراکا چندین مجله ی بانفوذ را ویراستاری کرد.دوست نزدیک و عضو وابسته ی شاعران مهم بیت،بلک ماونتین( کوه سیاه) و مکتب نیویورک شد. با موفقیت نمایشنامه ی 1964 وی به نام « هلندی» که به کاوش تنش نژادی و تنفر پرداخت، باراکا به شهرت و معروفیت ملی رسید. در اواسط دهه ی 1960.م او از این دنیای آسمان جل، مأیوس شده بود و از این تعصب و بی عدالتی نژادی به شدت خشمگین شد. ر سال 1965.م زن سفید پوست و بچه هایش را ترک کرد و علقه اش را با دوستان روستایی سفیدپوستش برید. نامش را عوض کرد و به هارلم نقل مکان کرد. سرانجام به نیوآرک برگشت و در آنجا نویسنده ی مهم و برجسته ی نهضت ادبیات سیاهان و فعال سیاسی ، جنجالی برای ملی گرایی و جدایی سیاهپوستان شد. 

در سال 1974.م ایدئولوژی و شعر باراکا دوباره تغییر کرد. او ملی گرایی اولیه ی سیاهان را کنار گذاشت و شروع به حمایت از مارکسیسم کرد.

در طی مراحل مختلف شغل های گسترده ی باراکا، او را فردی ناآرام، با ذهنی وقّاد و تخیل کلامی قوی می بینیم.

شعرهای اولیه ی او مبهم، دردناک و غزل های شخصی است که از صور خیال غریزی و ساختار تکه تکه بهره گرفته تا خودآگاهی دردناک روحی را که از خود و جامعه ی رنج کشیده است، منتقل کند.

در شعرهای بعدی و اغلب بحث انگیز وی بیشتر از گفت و گو استفاده شده است و به شکل بلوز و جاز هستند و گرایش دارند که مستقیم تر و کنش مدارتر باشند.

آثار برگزیده:

1- دیباچه ای بر یادداشت خودکشی جلد بیستم(1961)

2- سخنران مرده(1964)

3- جادوی سیاه(1969)

4- اشعار برگزیده(1961-1995) چاپ1995

مترجم: زین العابدین چمانی

یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:باراکا,چمانی,ادبیات جهان,الهه ی الهام, :: 9:55 :: نويسنده : حسن سلمانی

«یوگنی الکساندروویچ یوتوشنکو»

یوگنی الکساندروویچ یوتوشنکو متولد روسیه بسال 1933میلادی است.

یوتوشنکو در ایرکوتسک به دنیا آمد و در مسکو بالید و تحصیل کرد . برخلاف وزنیسنسکی که معاصر وی بود ، سبک شاعرانه یوتوشنکو پرکار، سنت گرا و بسیار مشهور بود .

شهرت او بویژه پس از انتشار "بابی یار" در سال 1961و"میراث استالین" در سال 1962 -که اشعار بسیار تند و انتقادی درباره جامعه شوروی و حکومت آن بود و تا سال 1980 میلادی چاپ نشده بود -بیشتر شد .

علی رغم این سانسور ، یوتوشنکو عضو اتحادیه نویسندگان شورای ریاست جمهوری اتحاد جماهیر شوروی در سال 1967م. شد.

در طی دو دهه بعد چندین مجموعه مهم از غزلیاتش  از جمله "برف دارد میبارد"(1969)، "شایعه پدری"(1975)، و نقطه اتکاء(1981) را منتشر ساخت. پس از دوره ی گورباچف، فعالیت های شعری و ادبی یوتوشنکو کاهش یافت در حالی که مشغله های ملی و بین المللی وی در دیگر فعالیت های هنری افزایش یافت.

آثاربرگزیده:

1- پیشاهنگان آینده(1952)

2- سومین برف(1955)

3- من از تبار سیبریایی هستم(1971)

4- نقطه ی اتکاء(1981)

مترجم: زین العابدین چمانی

یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:, :: 9:28 :: نويسنده : حسن سلمانی

« وداع یاران»

چند روز پیش در کلاس درس ادبیات فارسی اول دبیرستان به درس « میر علمدار» رسیدیم، که قسمتی از تعزیه ی حضرت ابوالفضل العباس(ع) است. تقارن زمانی این درس و ایام محرّم، لذّت خواندن این درس را برایمان دو چندان کرد. چیز جالبی که در این درس توجهم را جلب کرد بیتی از شیخ اجل، سعدی شیرازی بود که شبیه امام حسین و حضرت عباس (ع) آن را همخوانی می کنند؛

« بگذار تا بگرییم چون ابر در بهاران    کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران»

 در حالی که حدود ششصد سال فاصله ی زمانی بین واقعه ی کربلا و عصر سعدی است. گذشته از این،تکرار و زمزمه ی همین غزل با سبک و سیاق موسیقی سنتی، که استاد شهرام ناظری در سال های نوجوانی و جوانی مان آن را خوانده بود و بد جوری به دل همسن و سال های من نشسته بود؛ خاطره ی خوش آن سال ها را در من زنده کرد و از بچه های با ذوق خواستم که اصل غزل را به صورت کامل پیدا کنند و به کلاس بیاورند تا همه از شنیدنش لذّت ببرند.عباس باشتنی و دانش آموز دیگری به اسم محمدامین دولت آبادی، تنها کسانی بودند که این کار را کردند.

حالا غزل زیبای استاد سخن ، سعدی:

بگذارتا بگرییم چون ابر در بهاران
کزسنگ ناله خیزد روز وداع یاران
هر کو شراب فرقت روزی چشیده باشد
داند که سخت باشد قطع امیدواران
با ساربان بگویید احوال آب چشمم
تا بر شتر نبندد محمل به روز باران
بگذاشتند ما را دردیده آب حسرت
گریان چو درقیامت چشم گناهکاران
ای صبح شب نشینان جانم به طاقت آمد
از بس که دیر ماندی چون شام روزه داران
چندین که برشمردم از ماجرای عشقت
اندوه دل نگفتم الاّ یک از هزاران
سعدی به روزگاران مهری نشسته دردل
بیرون نمیتوان کرد الاّ به روزگاران
حسن سلمانی

 

 
یک شنبه 19 آبان 1392برچسب:سعدی,حسن سلمانی,وداع,الهه ی الهام, :: 8:37 :: نويسنده : حسن سلمانی

نام کتاب: مگس ها

نویسنده: ماریانو آسوئلا

مترجم: وازریک درساهاکیان

انتشارات: نشر نو . تهران1361

تعداد صفحات: 140صفحه

 

کتاب شامل یادداشت مترجم، سخنی چند درباره ی مگس ها و نویسنده اش، نگاهی گذرا به تاریخ معاصر مکزیک و  رمان مگس هاست که در چهارده فصل شکل گرفته است. از ویژگی های این کتاب این است که هر فصل نامگذاری شده است و شخصیت ها ی حاضر در داستان در ابتدای داستان و در دو صفحه معرفی شده اند تا خواننده در هنگام خواندن رمان سردر گم نشود و اگر شخصیت ها را گم کرد بتواند به همان صفحه مراجعه کند و آنها را پیدا کند.

« ماریانو آسوئلا» نخستین داستان نویس انقلاب مکزیک، به سال 1873 در انیا آمده و درس پزشکی خواند و تا آخر عمر در کنار نویسندگی به حرفه ی پزشکی اش پرداخت.در سال 1911 به مدیریت اداره ی آموزش و پرورش ایالت محل تولدش گمارده شد...



ادامه مطلب ...

نام کتاب: آنها به اسبها شلیک می کنند.

نویسنده: هوراس مک کوی

مترجم: محمدعلی سپانلو

انتشارات: نشر نو. تهران.1362

تعداد صفحات: 189 صفحه

 

کتاب با مقدمه ای از مترجم - محمدعلی سپانلو- آغاز می شود و سپس با رمان آنها به اسبها شلیک می کنند، در سیزده فصل ادامه می یابد.

هوراس مک کوی در سال 1897 در تنسی متولد شده و در لس آنجلس در سن 58 سالگی با عارضه ی قلبی در گذشته است. اولین رمانش همین« آنها به اسبها شلیک می کنند» است که وقتی فقط 38 سال داشت، آن را نوشته و منتشر کرده است.

این کتاب غمنامه ی فرد درمانده ای است که تسلیم وضعیت اجتماعی است، اما با شیوه ی خاص خودش، فرد درملنده ی دیگری را نجات می دهد؛ حتی شده به قیمت مرگ خود...



ادامه مطلب ...
پنج شنبه 16 آبان 1392برچسب:هوراس مک کوی,اسبها,کلیچ,سلمانی, :: 8:57 :: نويسنده : حسن سلمانی

«آه ای آزادی...»

 


زبان ها بسته اما 

سینه ها از حرف لبریز است

غزل رازی برای دل

همان جانداروی جراح پرهیز است

بلور واژه ها خالیست لیکن

شرب شبتاب حکایت ها

میان آسمان چشم انسان ها

بسان صد غزل پرحرف و شیرین است

چراغ رهنما بشکسته اما

سرخ

دو چشم مات تاریخ معاصر

مست و بی شبهه

درون ابروان فقه و ملیت

عیان گوید :

خطر!

خاموش!

بی صحبت!

زمانه سخت خونریز است

جراید چون جراد منتشر آفت

به روی مزرع پاک بهار ماست

تن مفلوک اندیشه ز رنگ واژه ها پیداست

سخن تب دارد و هذیان این خیل سخنگویان

همان افسون ضحاک است و مار و مغز آدمها

بروب، ای آه آزادی

همه اندیشه ها را پاک

بسوزان واژه ی خود را ز قاموس بشر

زیرا

عرب با دشنه ی ایمان خونریزش

و هر تاتار با یاسای چنگیزش

و یا اهریمنان آن سر عالم

تو را خالی ترین لفظ تمام حرفها کردند

تو را جانی ترین حرف تمام عصرها کردند



 

چهار شنبه 15 آبان 1392برچسب:آزادی,کیومرث مویدی,الهه ی الهام, :: 9:29 :: نويسنده : حسن سلمانی

 

 

 

« هدف»

 شلیک کردم

 

یکی از ما دو بایست می مرد

او می بود یا من ،هیچ کاری نمی شد کرد

و هیچ کس نمی تواند مرا سرزنش کند

تو هم اگر جای من بودی چنین می کردی

مادرم از ترس نمی تواند بخوابد؛

شاید هم

            از خطر بزرگی که در کمین من است.

شاید بهتر همین باشد

مردن

و

او را از ترس رهاندن.

بد، بد است و نگرانی همیشه هست

شاید او تک فرزند بود

هنوز خدا سکوت کرده است و چیزی نمی گوید

و حتی

کلمه ای برای هدایت ما نمی گوید

اگر آن ها مرا بکشند

اول آن پسر را خواهم یافت

تا هر چه در ذهن دارم به او بگویم

تا بدانم و درک کنم

کدام یک به بدترین وضع گلوله را حس کردیم

و از او پوزش بطلبم

اگر زهره این کار را می داشتم!

اینجا هر آنچه هست کلاف سردر گم است و پریشانی

فقط در اینجا می توان دید گریه ی مرد را یا هق هق گریه اش را

و این یعنی خدا هیچ اعتنائی به ما نمی کند

که این به راستی وضعیت اسفناک و خونباری است !

شاعر :دابلیو .اچ .آدن

مترجم:زین العابدین چمانی

تاریخ ترجمه:30شهریور 1387

سه شنبه 14 آبان 1392برچسب:, :: 12:40 :: نويسنده : حسن سلمانی

نام کتاب: لاتاری، چخوف و داستان های دیگر

نویسندگان: شرلی جکسون و...

مترجم: جعفر مدرس صادقی

انتشارات: نشر مرکز 1371

تعداد صفحات: 183 صفحه

این کتاب شامل سه بخش است.

1. مقدمه ی مترجم با عنوان زنده باد داستان کوتاه

2. بخش دوم که شامل هفت داستان از هفت نویسنده معاصر است

3. شش مقاله از ناتالیاگینزبورگ و...

توضیح مترجم درباره ی کتاب: هر کدام از این داستان ها اگر بهترین داستان نویسنده اش نباشد؛ مسلماً یکی از بهترین داستان های اوست. قصد این کتاب معرفی یک جریان یا سبک و شیوه ی خاصی نیست. ملاک انتخاب خود داستان ها بوده اند و پیوند عمیقی که بین خود داستان ها وجود دارد، دزر کنار هم نشستن آن ها را توجیه می کند.و شش مقاله ی پیوست انتهای کتاب به نوعی مکمل این مجموعه است.



ادامه مطلب ...
دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:لاتاری,حسن سلمانی,شرلی,داستان کوتاه, :: 22:48 :: نويسنده : حسن سلمانی

واژه های فارسی به کار رفته در قرآن (2 )


جزیه
جزیه در آیه ی توبه/۲۹ در قالب یک واژه ی حقوقی اشاره به هزینه‌ای دارد که از اهل ذمّه (غیرمسلمانانی که مورد حمایت حکومت اسلامی بودند) دریافت می‌گردید این واژه در اصل سریانی و به معنای مالیات و سرانه بوده است و همان طور که نولدکه گفته است، به شکل کزیَت نخست به فارسی و سپس به عربی وارد شده است.
آیه ها: قاتلوا الذین لا یومنون بالله ولا بالیوم الآخر ولا یحرمون ما حرم الله و رسوله و لا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتاب حتی یعطوا الجزیه عن ید و هم صاغرون (توبه/۲۹)
جناح
این کلمه در مدینه و در آخرین آیات قرآن بسیار به کار گرفته شده است و بیش تر با عبارت «لا جناح علی» به کار رفته و به عنوان یک واژه ی حقوقی در قانون گذاری دینی به کار برده شده است. این واژه معرب واژه ی فارسی گناه است و از زبان پهلوی وارد عربی شده است. این واژه در شعر های فارسی پیش از اسلام دیده می‌شود و احتمالاپیش از اسلام به طور مستقیم از فارسی وارد عربی شده است زیرا در سریانی چون این واژه‌ای دیده نمی‌شود
آیه ها: نساء/۲۳-۲۴؛ احزاب/۵؛ اسراء/۲۴؛ نور/۲۹؛ ممتحنه/۱۰؛ نور/۵۸،۶۰-۶۱؛ احزاب/۵۱،۵۵؛ مائده/۹۳؛ نساء/۱۰۱-۱۰۲،۱۲۸؛ بقره/۱۵۸، ۱۹۸، ۲۲۹،۲۳۰،۲۳۳، ۲۳۴، ۲۳۵، ۲۳۶، ۲۴۰، ۲۸۲؛ طه/۲۲؛ قصص/۳۲؛ حجر/۸۸؛ شعراء/۲۱۵؛ انعام/۳۸؛
درهم
این واژه تنها به صورت جمع «دَراهِم» و در داستان یوسف در قرآن به کار گرفته شده است. برخی از زبان شناسان آن را معرب واژه ی داریک (نام سکه طلایی به کار گرفته شده در امپراتوری ایران) دانسته‌اند. در فارسی پهلوی drahm( گرفته شده از یونانی دراخم) به معنای سکه نقره‌ای یا به طور کلی پول در عهد ساسانیان به کار رفته است که خاستگاه اصلی واژه درم و درهم است.
آیه ها: وشروه بثمن بخس دراهم معدوده وکانوا فیه من الزاهدین (یوسف/۲۰)
دین
در قرآن واژه‌های دَینٌ (بدهی)، مَدیِنٌ (بدهکار) و همچنین فعل تَدَایَنَ (بدهکار یکدیگر شدن) به کار رفته است که مشتقات بعدی همین واژه است. منابع عربی آن را از واژه دَان (انجام دادن کاری از روی عادت) دانسته‌اند؛ اما خود واژه دَان از واژه دین مشتق شده است (همچون واژه‌های مَدینَة و دیّان) اگر چه برخی از منابع عرب زبان نیز برای این واژه هیچ ریشه‌ای ذکر نکرده و تنها آن را در واژگان غیر عربی فهرست کرده‌اند
این واژه به معنای ملت و دین از پهلوی وام گرفته شده است. در پهلوی واژه den به معنای مذهب وجود دارد که واژه های denak به معنای قانون مذهبی، ham-denبه معنای هم دین و denon به معنای مذهبی و مومن واقعی از آن شکل گرفته است. واژه ی پهلوی den نیز خود از یک واژه اوستایی شکل یافته است که این واژه اوستایی نیز احتمالن از یک واژه ی ایلامی مشتق شده است. در هر حال همین واژه خاستگاه اصلی واژه دین در فارسی امروزین است
آیه ها: این واژه بارها در قرآن به کار گرفته شده است.
رزق
این واژه در قرآن بارها برای اشاره به بخشش و روزی الهی و به عنوان یک واژه ی دینی به کار گرفته شده است. به جز اسم رزق، به صورت فعل رَزَقَ و همچنین به صورت رازق (کسی که می‌بخشد) و الرّزاق (بخشنده) نیز در قرآن به کار گرفته شده است. این واژه معرّب روزی و در اصل از واژه پهلوی روچیک به معنای نان و غذای روزانه است. در فارسی امروزی نیز واژه ی روزی به کار می‌رود. این واژه ی فارسی از راه سریانی وارد زبان عربی شده است و در دوره ی اسلامی دوباره به شکل رزق به فارسی وارد شده است. و در شعرهای قدیمی بسیار به کار رفته است
آیه ها: این واژه بارها در قرآن به کار گرفته شده است.

گرد آوری : 401
 

 

دو شنبه 13 آبان 1392برچسب:واژه,فارسی,قرآن, :: 9:36 :: نويسنده : حسن سلمانی
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان الهه ی الهام و آدرس elaheelham.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان